یکی از ایلهای بزرگ ایران که هنوز چادر نشین ،قشقایی ها هستنداین ایل از پنج طایفهٔ بزرگ «دره شوری»، «شش بلوکی»، «کشکولی بزرگ و کشکولی کوچک و قراچه »، «فارسیمدان»، «عمله» و برخی تیره های مستقل مانند، « صفی خانی »، «گله زن» و «یلمهای » تشکیل شده است. طایفهٔ عمله در زمان ایلخانی «صولت الدوله » (پدر ناصر قشقائی) برای رسیدگی به کارهای شخصی خان، گرد آوری حق مالکان، رسیدگی به کارهای کشاورزی، گله داری ایلخانی و تنظیم امور ایلی از تیرههای گوناگون ایل قشقائی و سران تشکیل شد. طایفهٔ عمله یا عمال اجرای دستورها و فرمانهای ایلخانی بزرگ، با آن که اکنون سمت و وظایف پیشین خود را از دست داده است، هنوز هم به نام « عمله» خوانده می شود.
کوچ قشقاییها
خانهای هر طایفه نیز گروهی خدمتگزار و کارگزار مخصوص دارند که آنها را نیز « عملهٔ دور و بر خان» می نامند ولی جزو طایفهٔ عمله نیستند.
سازمان ایل قشقائی به ترتیب از فرد تا ایل به صورت زیر است:
نفر- خانوار - ایشوم - تیره طایفه - ایل.
هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین«ایشوم» و هر چند ایشوم از چند خانوار تشکیل شده است.
حسینی فسائی «در فارسنامهٔ ناصری» (که به سال ۱۳۱۲هجری قمری نوشته ) شصت و شش تیره از ایل قشقائی را نام برده است ولی شمارهٔ تیرههایی که امروز جزو قشقائی است. بیش از این است. شاید گروهی از این تیرهها در گذشت زمان و یا سود جوئی به ایل قشقائی پیوسته باشند.
خانوادهای از قشقائیها
در سازمان کنونی، هر خانوار یک سر پرست و هر ایشوم که از چند چادر گرد هم که در آن چند خانوار زندگی میکنند تشکیل میشود یک ریش سفید و هر تیره یک یا دو کدخدا و هر طایفه یک یا دو و یا سه کلانتر دارد. کلانتران که از طبقهٔ خانها هستند از جانب دولت برای رسیدگی به کارهای طایفه خود و برقراری امنیت و انضباط برگزیده میشود. یک یا دو افسر ارتشی نیز برای برقراری انتظامات ایل به نام افسر انتظامی از طرف ارتش برگزیده میشوند. در سازمان کنونی ایل قشقائی، «ایل بیگی» یا «ایلخانی» (ریاست ایل) وجود ندارد و دولت این مقام را از بین برده است.فارسنامهٔ ناصری قشقائیها را از طایفهٔ خلج ترک میداند که از روم شرقی به عراق عجم گریختهاند و مینویسد که به همین جهت آنها را «قاچ قائی » یعنی فراری نامیده اند و واژهٔ قاچقائی رفته رفته به صورت قشقائی در آمده است. برخی نیز مانند «بارتلد»(۱) نام قشقائی را از کلمه «قشقا» به معنی اسب سفید پیشانی گرفته اند ولی خود قشقائیها معتقدند که در زمان صفویان از ماوراء قفقاز به آذربایجان و سپس به اصطهبانات و نیریز تبعید شدهاند.قشقائیها پیوسته میان سرزمینهای سردسیر سمیرم شش ناحیه، دامنهٔ کوه دنا، سرحد چهاردانگه، کام فیروز، کاکان و پیرامون شهرهای آباده، شهرضا، اردکان، کوه مرّهَ تا سرزمینهای گرمسیر کرانههای خلیج فارس و پیرامون بهبهان، ماهور میلاتی، کازرون، فراش بند، قیر، کازرین، خنج، افزر، خشت، فیروزآباد، خواجهای، دشتی و دشتستان برای رفتن به ییلاق و قشلاق کوچ می نمایند و چنانکه یاد شد معمولاً چادرنشینند.قشقائیها ۳ تا ۴ ماه از سال را کوچ میکنند و بقیهٔ سال را در ییلاق و قشلاق میگذرانند. و به همین جهت به آنها«قشقائی بادی» می گویند. عدهٔ بسیار کمی از قشقائیها نیز به تازگی ده نشین شدهاند و به کشاورزی و باغداری مشغولند و در دهات برای خود خانه ساخته اند. این دسته را«قشقائی خاکی» می نامند. قشقائی های بادی بیشتر به دامپروری و گله داری می پردازند و به همین جهت برای رسیدن به چراگاه پیوسته کوچ می کنند. قشقائی های بادی بجز دامداری، در ییلاق و قشلاق به کشت و زرع نیز می پردازند. این ایل در ییلاق به بختیاریها و در قشلاق به ایلهای بویر احمدی، خمسه، ممسنی هممرزاند.
چادر
چادرهای ایلی را که «بوهون» خوانده می شود، از موی بز و به رنگ سیاه میبافند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون: سقف، لتفهای اطراف چادر، تیرکها، چند قطعه«کُمَّج» یا«کُمجِّه»، بندها، میخهای بلند چوبی، میخهای کوچک چوبی که به نام «شیش» خوانده میشود و لفاف یا «چیق» یا« نی چی» اطراف چادر تشکیل شده است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته می شوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر میرسد. لتفها با میخهای کوچک چوبی«شیش» به سقف متصل می گردند. تیرکها و کمجها نگهدارندهٔ سقف چادرند. سر تیرکها در زیر سقف، در سوراخ کمجها قرار می گیرد. شکل چادر در تابستان و زمستان فرق میکند. در زمستان بیشتر تیرکها در میان و سراسر چادر قرار میگیرند و سقف را به شکل مخروط درمیآورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبهٔ سقف و به زمین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر میکنند که آب باران در آن جاری میشود ولی در تابستان و بهار تیرکها را در اطراف چادر قرار میدهند تا سقف صاف و هموار باشد. در تابستان چادر تنها در بخشی که اسباب خانه و رختخوابها قرار می گیرد دیوار دارد. در زمستان و پایان پائیز سه طرف چادرها با لتف پوشیده میشود و تنها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است. «نی چی» یا «چیق» حصیری است از زنی که از درون، دورادور بخش پایین چادر گذاشته شود تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند. باید دانست که بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را در جوالها و خورجینها و خوابگاهها یا چمدانها می گذارند و آنها را در امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم می چینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگوله دار و زیبا بر روی سراسر آنها میکشند.
چادر سیاه یا «بوهون»
چادر سفید ویژهٔ مهمان
بجز چادرهای سیاه که چادر رسمی ایلی است، چادرهای برزنتی سفید یا اخرائی رنگ دو پوششهٔ آفتاب گردان یا مخروطی برای پذیرائی مهمانها و برای استفادهٔ در جشنها و عروسیها نیز وجود دارد. در جشنها دامن این چادرها را بالا میزنند تا تماشاچیان صحنه را بهتر ببینند. گاهی در درون این چادرها شستشو می کنند. چادرهای دو پوششه را در اصفهان میسازند. بجز این چادر، یک نوع چادر کوچک مستطیلی شکل از کرباس سفید رنگ نیز دارند که ویژهٔ آبریزگاه است. چادر آبریزگاه بوسیلهٔ تجیری از میان به دو بخش مجزا تقسیم می شود و در قسمت وسط آن چالهٔ کوچکی کندهاند.به تازگی برخی از خانهها برای آرامش بیشتر در ییلاق و قشلاق خانه های سنگی یا آجری ساختهاند.
طرز چیدن اسباب خانه، رختخوابها، خوابگاهها و خورجینها در داخل چادر
پوشاک
پوشاک زنان قشقائی بسیار زیبا و جالب توجه است و عبارت است از: چهار یا پنج دامن چین دار است که تنبان با زیر جامه نامیده می شود. تنبانها را روی هم می پوشند و هر کدام آنها از ۱۲ تا ۱۴ پارچه ساخته می شود. تنبانهای زیری از پارچه های ارزان مانند چیت گلدار و دامنهای رویی از پارچه های بهتر مانند مخمل یا زری و تور است و در پائین حاشیه یا تزئین دارد. پیراهن زنان تا ساق پا، یقه بسته و آستین بلند است و در دو طرف پائین چاک دارد که روی دامنها قرار می گیرد. اگر پیراهن از جنس ساده و گلدار نباشد پیش سینه را پولک دوزی می کنند. روی پیراهن آرخالق کوتاهی با آستین سنبوسهای می پوشند که از زری گلدار یا مخمل است. بر دو گوشهٔ کلاخچهای(کلاهچه یا کلاهکی) سه گوش از جنس آرخالق کش می اندازند و پس از آنکه آن را سر گذاشتند کش را به زیر میآورند و موها را دور کش می پیچند. روی کلاخچه چارقد تور یا زری سه گوش بزرگی سر میکنند و آن را با سنجاقی محکم زیر گلو میبندند و روی آن را از قسمت جلوی سر و بالای پیشانی دستمال کلاغی رنگی میبندند. و کلاغی را از پشت سر گره میزنند و قسمت زیادی آن را از پشت آویزان میکنند. پوشش پای آنها کفش ساده یا گیوهٔ ملکی است. جوراب نمیپوشند. زیور دیگر زنان گلوبند زرین یا اشرفی همراه با دانه های میخک خوشبو و همچنین النگو و دست بند طلا است.